جنگ نرم و جنگ سخت از واقعیات تهاجمی بر اندازانه می باشد که بسته به شرایط متفاوت جوامع مورد استفاده طراحان سیاسی ونظامی قرار می گیرد و بعبارتی تا قبل جنگ جهانی اول بیشتر جنگها حالت سخت و مبارزه فیزیکی را مدنظر داشتند و با برخوردی سخت در نابودی طرف مقابل داشتند ولی با ادبیاتی که فولر از جنگ روانی ارائه نمود و با سیاستگذاری رهبران کاخ سفید در دهه ۱۹۵۰ رسما” برنامه ریزی مدون در این حیطه مورد توجه قرار گرفت طوریکه در عصر حاضر ما جنگ نرم پیش درآمد مهم و بلکه ضروری برای تحقق اهداف جنگ سخت محسوب می شود.
شاید توسعه ارتباطات نوین و انفجار رسانه ای عصر حاضر یکی از دلایل مهم توجیهی برای واقعیاتهای جنگ نرم باشد ولی رشد و گسترش بلوغ اجتماعی جوامع نیز می تواند منجر به تغییر شکل شیوه مبارزه ها گردد و در این راستا بجای اصل اجبار در جنگ سخت بر اصل اقناع در جنگ نرم تاکید می گردد تا با همراهی افکار عمومی بسترهای تغییرات مدنظر فراهم آید.
در جامعه اسلامی ما نیز یکی از اهداف مهم جنگ نرم می تواند مقابله با بیداریهای ملهم از اصل مقاومت اسلامی متمرکز گردد و در این راستا کشورهای سلطه گر قطعا” بر گزینه های چون “ایجاد تفرقه ” ” اشاعه بی اعتمادی به اصل نظام اسلامی”و ” تشکیک در ارزشهای واقعی دینی” سرمایه گذاری خواهند نمود.
برای اینکه سرمایه گذاریهای جنگ نرم هدر نرود معمولا زمان سنجی و فرصت طلبی نیز یکی از ابزار مهم و قابل توجه می باشد و در این راستا طراحان چنین سناریو هایی بدنبال انتخاب بهترین زمان و مناسبترین ضربه هستند فلذا علم بدین واقعیات نیز یکی از ملزومات مهم مدیریت بحران ومبارزه وارونه می باشد.
از باورمن جامعه اسلامی ما درشرایطی که به آسیب ها و آفت های مشروحه ذیل مبتلا گردد در مقابل واقعیت جنگ نرم شکننده خواهد بود ولی هر اندازه از این آسیب ها بدور باشیم به همان اندازه نیز خواهیم توانست در مقابل چنین چالشهای مقاوم و غیر شکننده باشیم.
نظرات شما عزیزان: